تنهایی
تنهاترین تنهایانم. اما خدا با من نیست
تنهایم و تنهایی با من است
من تنهاهستم و تنهایی است که جانشین همه نداشتنهای من است
زاده تنهاییم و تنهایی از من است.
کسی در این هستی نیست که صدایم بشنود
در کنج بیغوله ها زار میزنم و خدایی نیست
در دل تاریک شبها امید مبهمی با من است
کجاست کور سوی امیدی؟
کجاست ستاره ای که نشانم دهد راه سپیده را
در میان مترسک های آدم نما در قفسم
ای مرگ
به سراغم بیا و مرا تنگ در آغوش گیر
در جهان زندگی .مردگی شرافتمند تر است
و در جهان مردگی بردگی عزیزتر
در انتظار آمدن قطارم/قطاری که مسافرم در آن نیست/من هم در ایستگاه نیستم/ روی ریل/ریلی تا بینهایت
رفیق من/ سنگ صبور غمهام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمیفهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
تنهای بی سنگ صبور
خونه سردو سوت و کور
توی شبات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست
اگرچه هیچکس نیومد
سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش
طاقت بیارو مرد باش
.
دوشنبه 10 خرداد 1389 - 6:09:36 PM